جدول جو
جدول جو

معنی خال پشته - جستجوی لغت در جدول جو

خال پشته
به میزان یک کوله بار شاخ و برگ درخت را به دوش کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پُ تَ / تِ)
قسمی جامه است که تار و پود آن ابریشم خام است. قسمی پارچۀ ابریشمین که بمازندران کنند، نوعی کتان که بمازندران بافند که پرز دارد
لغت نامه دهخدا
(کُ تَ)
دهی است از دهستان رستم آباد بخش رامهرمز شهرستان اهواز. واقع در هشت هزارگزی جنوب رامهرمز و 5 هزارگزی خاور راه اتومبیل رو رامهرمز به نجف آباد. این ده از رود خانه رامهرمز مشروب میشود و محصولاتش غلات، برنج، کنجد و بزرک است. اهالی با کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. ساکنین آن از طایفۀ طلاوری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خُرْ رَ پُ تَ)
دهی است جزء دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین، واقع در 42هزارگزی باختر آبیک و 12هزارگزی راه عمومی. این ناحیه جلگه، معتدل و دارای 2 رشته قنات است. محصول آن غلات و چغندرقند و شغل اهالی، زراعت است. از شریف آباد قزوین می توان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(خِ لِ پِ تَ / تِ)
رجوع به ترکیب های کلمه خلال در این لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(پُ)
ستوری که شانه و کفلش برآمده و کمرش فرورفته باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به چاک پشت شود
لغت نامه دهخدا
از توابع رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی
فرد تنبل و از زیر کار دردو
فرهنگ گویش مازندرانی
گشت و جستجوی شبانه برای پیدا کردن جای خواب قرقاول
فرهنگ گویش مازندرانی
پشه ی خاکی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع خرم آباد شهرستان تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
روی سکو
فرهنگ گویش مازندرانی
پرچین بستن، قصد ایجاد پرچین، کناره ها و پیرامون چپر
فرهنگ گویش مازندرانی